عاشقانه ترین شعرهای احساسی و تازه

عاشقانه ترین شعرهای احساسی و تازه

 


عاشقانه ترین شعرهای احساسی و تازه
 

بهترین جای دنیاست
آغوش چشمانت
آن جا که دلم
رؤیا به پا می کند
در حصار لب هایت
بهشتی به پهنای
از بوسه تا عشق !

 

 

 

اگر نشانی‌اَم‌ را بپُرسند،
می‌گویم‌:
تمام‌ِ پیاده‌روهای‌ جهان‌!
اگر گُذرنامه‌ بخواهند،
چشمان‌ِ تو را نشانشان‌ می‌دهم‌ !
می‌دانم‌ که‌ سفر کردن‌ به‌ دیارِ چشمانت‌،
حق‌ِ طبیعی‌ِ تمام‌ِ مَردُم‌ِ دُنیاست‌ !

 

 

 

اعتبار تو به حضورت نیست،
دور هم که باشی
باز دوست داشتنی ترین هستی…
آیا بهشـــــــتی
که میگویــند..
جایی بهتر از آغـــــــوشـ توستـــــ؟

 

 

 

آغوش تو تخفیف عمر من است
دچارت که باشم ….
هر شب سالی نوری است،
میان کهکشان راه شیری بوسه هایت…

 

 

 

نه طبق ِ مُد دوستت دارم
نه به حکم سنت!
همه چیز بنا بر فطرت است
“خوب ها”
دوست داشتنی اند…

 

 

 

مریض که می شوی
پرستار می شوم …
می آیم و می نشینم کنار تخت دلتنگی ات
موهایت را
با دستانم نوازش می کنم
می روم و قرص “ماه ” را برایت می آورم!
تب که می کنی
در حوض شب پاشویه ات می کنم
حوضی که همان قرص در آن است
و پتوی نم دار ابر را
رویت می کشم
دستانت را در دستم می گیرم
و تا خود صبح برایت دعا می خوانم
غصه نخور نازنین من
تا خورشید سلامی دوباره کند
خوب شده ای …

 

 

 بعضى از حرفارو
باید بزارى وقتى خوب دم کشید بزنى
اینجورى خیلى بیشتر به طرفت مى چسبه!
دوستت دارم . . !

 

 

خیالت راحت
من جـز آغوش تو حتـے به دیوار
هم تکیه نمے کنم!

 

 

گيسو به هم بريز و
جهانى ز هم بپاش…

معشوقه بودن است و
بريز و بپاش ها…!

 

حسین زحمتکش

 

 

 

بانوی من، با رفتنت دنیای من لبریز غم شد

ساده بگویم هفت روز هفته ام را #جمعه کردی…

ایلیا مرادی

 

 

 

مانند پاییز می مانی …

آدم نمی داند چه بپوشد ،

وقت دیدنت …

 

 

 

نمی دانم چرا، اما به قدری دوستت دارم

که از بیچارگی گاهی به حال خویش می گریم…

فاضل نظری

 

 

 

 

دوست دارم آنچنان ببوسمت که بگویی : دیوانه
بعد محکم تر ببوسمت بگویی : روانی
آنگاه آغوشت را تیمارستانی کنم برای تمامی جنونم …

 

 

 

در گذر زمان
آرام آرام
اما قرص و محکم

از بیابان های سنگلاخ
با اندکی آب بر دوش
خسته اما امیدوار

ثانیه ها و لحظه ها
چون حلقه های زنجیر
می گذرند از پی هم

ولی می دانستم و مطمعن بودم
آن طرف این کوههای سخت و سرد

آن طرف این زخم های پر از درد
دشتی پر از سرسبزی و گل خواهد بود

روزگارانی خوش و خرم …

پس نفس نفس زنان
بی هیچ وقفه ای
با دلی سرشار از امید
قدم هایم را بر می دارم
و می دانم زیرپایم سفت است
و می دانم زیر پایم سفت است…

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.